#خاطرات_تربیتی | شماره 24
محرم سال 1395 بود، برای مراسم عزاداری به مدرسه امام امیرالمومنین علیه السلام در قم رفته بودم.
با اینکه یک جوان 17 ساله بودم ولی حین ورود به مراسم دیدم آیت الله مکارم خودشان از دور به احترام ما دست بلند کردند و سلام دادند؛ منم به نشانه احترام دست بر روی سینه گذاشتم و ادای احترام کردم. توی ذهنم فکر کردم که با بنده نیستند ولی وقتی دیدم دم در هیچ کس به غیر من نیست، متوجه شدم با بنده سلام کردند.
چند دقیقه گذشت و یک پیرمردی از جلوی آیت الله رد شد و آیت الله به احترامشون نیم خیز از صندلی بلند شدند و برای ادای احترام دست بر سینه گذاشتند، و حتی یادم می آید آن مرد اصلاً متوجه احترام آیت الله نشد و رد شد رفت.
تمام این لحظات به یادماندنی شاید کمتر از پنج دقیقه اتفاق افتاده بود ولی اثر تواضع و ادب این است.
Website: http://alaba.ir
Channel: @alaba_ir