Gap messenger
Download

#داستان_کوتاه

💎 روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام در دوران خلافتش با یک نفر ذمی (یهودی یا مسیحی) که در پناه اسلام بود، همراه شدند.
مرد ذمی گفت: بنده خدا کجا می روی؟ امام فرمود: به کوفه. راه را ادامه دادند تا سر دو راهی رسیدند، ذمی جدا شد و راه خود را پیش گرفت برود، دید که رفیق مسلمانش از راه کوفه نرفت، همراه او می آید.
مرد ذمی گفت: مگر شما نفرمودی به کوفه می روم؟ فرمود: چرا. شما از راه کوفه نرفتی، راه کوفه آن یکی است.
امام علی فرمود می دانم ولی پایان خوش رفاقتی آنست که مرد، رفیق راهش را در هنگام جدایی چند قدم بدرقه کند و دستور پیغمبر ما همین است، بدین جهت می خواهم چند گام تو را بدرقه کنم. آنگاه به راه خود بر می گردم.
ذمی گفت: پیغمبر شما چنین دستور داده؟ امام فرمود: بلی.
- این که آیین پیغمبر شما با سرعت در جهان پیشرفت کرد و چنین پیروان زیاد پیدا نمود، حتماً به خاطر همین اخلاق بزرگوارانه او بوده است.
مرد ذمی با امیر المومنین سوی کوفه برگشت .
هنگامی که شناخت همراه او خلیفه مسلمانان بوده است، مسلمان شد و اظهار داشت: من شما را گواه می گیرم که پیرو دین و آیین شما می باشم.

🆔 @RaheRoshanHedayat

18 June 2019 | 01:07