Gap messenger
Download

Fire /faɪər/ = حریق
A tiny spark can set a forest on fire.

Firefighter /ˈfaɪəˌfaɪ.tər/ = آتش نشان
In the Plasco building fire, several firefighters showed a great bravery and they were martyred.

Extinguish /ɪkˈstɪŋ.ɡwɪʃ/ = مهار کردن آتش
The Plasco building fire was so horrific that the firefighters couldn’t extinguish it.

Spark /spɑːk/ = جرقه
Set something or someone on fire = کسی یا چیزی را به آتش کشیدن
Bravery /ˈbreɪ.vər.i/ = شجاعت
To be martyred /biː/ /ˈmɑː.tərd/ = شهید شدن

ترجمه جملات:
یک جرقه کوچک می تواند جنگل بزرگی را به آتش بکشد.
در آتش سوزی ساختمان پلاسکو ، چندین آتشنشان شهامت بزرگی از خود نشان داده و به شهادت رسیدند.
آتش سوزی ساختمان پلاسکو به قدری وحشتناک بود که آتشنشانان نمی توانستند آن را مهار کنند.

2 December 2024 | 01:49

present continuous tense
حال استمراری

مروری بر حال استمراری:
جملات زیر وقایعی است که در یک لحظه در حوالی سینما اتفاق افتاده است.

حال استمراری = فعل ingدار+to be+فاعل

Ali is standing outside the cinema. He is waiting for his friend, Reza. He is looking at his watch constantly because Reza is late. People are leaving the cinema. Two boys are eating ice cream beside the shop next to the cinema. An old woman is coming out of the shop. A young boy is running up the stairs. An old man is buying tickets from the cashier.

Where is Ali?
Who is Ali waiting for?
What is Ali looking at?
Why is Ali looking at his watch?
What are people doing?

معنی متن:
علی بیرون سینما ایستاده است. او منتظر دوستش رضاست. او دائم به ساعتش نگاه می کنه به خاطر اینکه رضا دیر کرده. مردم در حال بیرون آمدن از سینما هستند. دو پسر در حال خوردن بستنی در کنار مغازه بغل سینما هستند. خانم کهنسالی در حال بیرون آمدن از مغازه است. پسر جوانی در حال بالا رفتن از پله هاست. مرد سالخورده ای در حال خرید بلیط از صندوق دار است.

1 December 2024 | 09:17

h: "No smoking" sign
علامت سیگار کشیدن ممنوع
f: Safety instruction card
کارت ایمنی
g: Customs form
فرم گمرکی
e: Seat belt
کمربند ایمنی
a: Overhead compartment
محفظه بالای سر
b: Window seat
صندلی کنار پنجره
c: Aisle seat
صندلی کنار راهرو
d: Head set
​هدست

28 November 2024 | 10:26

Expressions

Make fun of someone or something= کسی یا چیزی را مسخره کردن
1-The other children are always making fun of him because he wears an old jacket and also his family are poor.

Great deal= مقدار یا میزان زیاد
2-A great deal of effort is needed to settle the project.

1- بچه های دیگر همیشه او را به خاطر پوشیدن کاپشن کهنه و خانواده فقیر مسخره می کنند.
2- تلاش زیادی نیاز است که پروژه رو سامان بدهیم.

27 November 2024 | 09:07

Expressions

Take charge of = کنترل امور را به دست گرفتن
1- My father asked me to take charge of the company for a few days while he was away.

Government employee = کارمند دولت
2- Government employees who leak secret information could face up to 10 years in prison.

1-پدرم از من خواست در چند روزی که او نیست ، مسئولیت امور کارخانه را به عهده بگیرم.
2-کارمندان دولت که اطلاعات سری رو فاش کنند با 10 سال زندانی مواجه خواهند شد.

26 November 2024 | 12:38

Buying a camera

A: Could you show me some cameras please?
B: Certainly. What brand do you like?
A: I'd like a Canon.
B: Okay, this is a very good. It's a new model.
A: How much is it?
B: $800.
A: Oh, it's too expensive.
B: How much you like to spend?
A: About $400.
B: Here is one at $390.
A: That's great! I hope it's durability is good.

خرید یک دوربین

A: ممکنه چند تا دوربین برای من بیارید؟( به من نشان بدهید )
B: مطمئنا. چه برندی را می خواهید؟
A: من یک دوربین کانن می خواهم.
B: بسیار خوب، این یکی خیلی خوبه. مدلش جدید هست.
A: چقدر هست؟
B: هشتصد دلار.
A: اوه ، خیلی گران است.
B: چقدر می خواهد که هزینه کنید؟
A: حدود 400 دلار.
‌‌B: بیایید این یکی 390 دلار است.
A: خیلی خوب ! امیدارم دوامش خوب باشد.

25 November 2024 | 07:17

Mountain climbing
Reza studies hard during the week but he goes to the mountains on Fridays. He likes to go to the recreational places especially mountains at the weekends. He usually gets up very early in the morning. He does his prayers, then he has a small breakfast and gets ready for the mountains. He likes the countryside, as it is clean with fresh air. He says that there is air pollution in the city that harms your health.

کوهنوردی
رضا در طول هفته سخت مطالعه می کند اما در روزهای جمعه به کوه می رود. او دوست دارد در پایان هفته به مکانهای تفریحی مخصوصا کوه ها برود. او معمولا صبح زود بیدار می شود. او نمازش را می خواند سپس صبحانه مختصری می خورد و آماده رفتن به کوه ها می شود. او ییلاقات را دوست دارد چون تمیز است و دارای هوای پاکیزه می باشد. او می گوید که در شهر آلودگی هوا وجود دارد که به سلامتی شما آسیب می رساند.

mountain /ˈmaʊn.tɪn/ = کوه
weekend /ˌwiːkˈend/ = پایان هفته
climb /klaɪm/ = بالا رفتن
recreational /ˌrek.riˈeɪ.ʃən.əl/ = تفریحی
do prayers /du/ /preər/ = نماز خواندن
countryside /ˈkʌn.tri.saɪd/ = ییلاقات،حومه شهر
pollution /pəˈluː.ʃən/ = آلودگی
harm /hɑːm/ = آسیب رساندن
health /helθ/ = سلامتی

24 November 2024 | 10:51

مصوتها (2)
/ɒ/ معادل "آ" در فارسی gone /gɒn/
/ɔː/ معادل "اُ" کشیده در فارسی port /pɔːt/
/ʊ/ معادل "او" در فارسی good /gʊd/
/uː/ معادل "او" کشیده در فارسی food /fuːd/
/ʌ/ معادل "آ" کوتاه در فارسی front /frʌnt/
/ɜː/ معادل "اِ" کشیده در فارسی turn /tɜːn/

23 November 2024 | 12:25

نشانه های آوایی (Phonetic symbols)
حروف در انگلیسی به دو گروه صدا دار (مصوتها) یا Vowels و بی صدا (صامتها) یا Consonants تقسیم بندی می شوند.
مصوتها (1)
امروز ،5 تا از حروف صدادار به شما آموزش داده می شود. این علائم را در پایان فرهنگ لغت ها می توانید ملاحظه کنید. جهت یادگیری صحیح تلفظ کلمات در انگیسی ، یادگیری اینها ضروری است.

/i:/ معادل "ای بلند" در فارسی seat /si:t/
/ɪ/ معادل "ای کوتاه" در فارسی sit /sɪt/
/e/ معادل "اِ کوتاه" در فارسی any /eni:/
/æ/ معادل " اَ " در فارسی sat /sæt/
/ɑ:/ معادل "آ کشیده" در فارسی march /mɑ:tʃ/

21 November 2024 | 05:46

Ali: Hi Reza, come on in and have a sit.
Reza: Thanks, Ali.
Ali: Are you going to the pool with us tonight?
Reza: What time are you leaving?
Ali: About eight o'clock.
Reza: No, I guess not. I'm so tired.
Ali: Why are you so tired?
Reza: I was helping my father in his carpentry shop since early morning.

علی: سلام رضا ، بیا تو و بنشین.
رضا: متشکرم علی.
علی: امشب با ما استخر میای؟
رضا: کی می خواهید بروید؟
علی: حدود ساعت 8.
رضا: نه ، فکر نمی کنم. خیلی خسته ام.
علی: چرا خسته ای؟
رضا: از صبح زود در مغازه نجاری به پدرم کمک می کردم.

20 November 2024 | 04:02

The September sun was shining brightly into the windows of 221B Baker Street, and London was enjoying a beautiful late summer. I had finished my breakfast and was reading the newspaper. As usual Holmes had got up late, and was still eating. We were expecting a visitor at half-past ten, and I wondered whether Holmes would finish his breakfast before our visitor arrived.
The Hound of the Baskervilles
Sir A.Conan Doyle

ترجمه:
آفتاب ماه سپتامبر به پنجره های خیابان بیکر 221B می درخشید و لندن از پایان تابستانی زیبا بهره می برد. من صبحانه ام رو خورده بودم و مشغول خواندن روزنامه بودم. طبق معمول هولمز دیر از خواب بلند شده بود و هنوز مشغول خوردن بود. ما منتظر مهمانی که قرار بود ساعت 10:30 اینجا باشه بودیم و من در این اندیشه بودم که آیا هولمز قبل از اینکه مهمان ما برسد صبحانه اش را خواهد خورد.

قسمتی از کتاب سگ باسکویل
نوشته: آرتور کنن دویل

18 November 2024 | 06:22

A little , little

این دو کلمه برای اسامی غیر قابل شمارش استفاده می شوند.

A few , few

این دو عبارت برای اسامی قابل شمارش استفاده می شوند.



a little , a few

به معنای مقدار کمی و تعداد کمی می باشند.

little , few

به معنای خیلی کم یا هیچی بکار می روند و در جمله معنای منفی دارند.



1-He saves a little money every week.

2-Is there any sugar in the bin? Yes, a little.

3-Is there any bread in the bin? No, very little.

4-we stayed a few days in Esfahan and visited the old architectures.

17 November 2024 | 09:05

Conversation about car breakdown

Ali: Hey Abbas! Where were you yesterday?
Abbas: There was a heavy snow in Binalood and I could not start up my car in the morning.
Ali: Oh, did you check the battery?
Abbas: Yes, the battery was alright. but I thought there is another problem with the car. So, I called the mechanic to have a look the car.
Ali: Did he find the problem with your car?
Abbas: Yes, he told me that It was likely one of its valves has broken.
Ali: When will you get it back?
Abbas: I`ll get it back by Wednesday.

مکالمه در ارتباط با خرابی ماشین

علی: هی عباس! دیروز کجا بودی؟
عباس: برف سنگینی در بینالود آمده بودم و من نتوانستم ماشینم رو روشن کنم.
علی: آیا شما باتری رو چک کردی؟
عباس: بله ، باتری درست بود. اما به نظرم اومد که ماشین مشکل دیگری دارد. بنابراین مکانیکی دیدم که بازدیدی از ماشین داشته باشد.
علی: آیا مشکل ماشین رو متوجه شد؟
عباس: آره ، گفت که احتمالا یکی از سوپاپ هایش شکسته است.
علی: کی تحویلش می گیری؟
عباس: روز پنج شنبه تحویل می گیرمش.

@LearningEnglish

16 November 2024 | 04:10

Some expressions

how do you do?
این عبارت رسمی به معنی " خیلی خوشبختم" بوده و برای شروع احوال پرسی با شخصی که تا بحال او را ندیده اید استفاده می شود.
Karim: I'm Karim. How do you do?
Naghi: I'm Naghi.

(I'm) pleased to meet you
این عبارت به معنی "از دیدار شما خوش وقت هستم" بوده و حالت مودبانه ای در احوال پرسی است برای وقتی که شما شخصی را برای اولین بار ملاقات کرده اید.

A: I'm Ali Kazemi.
B: I'm Karim Asadi. Pleased to meet you.

15 November 2024 | 01:35

Dream on ( used to tell someone that what they are hoping for is not likely to happen or to be true )
مگه خوابشو ببینی

Example:

So you want to move to Hollywood and become a movie star? Dream on!
شما می خوای به هالیوود بروی و ستاره بشی؟ مگه توی خواب ببینی!

14 November 2024 | 08:11

جایگاه رنگ ، اسم و جنس در جمله

رنگ بعنوان صفت جایگاهش در جمله قبل از اسم می باشد. همچنین جنس یک چیز بعد از رنگ در جمله قرار می گیرد. به متن زیر توجه کنید.

I went to my friend's wedding celebration yesterday. John, Mikel, Tom and woody were all my invited friends to the ceremony. John was wearing a light yellow cotton shirt and an orange and white stripped silver tie. Tom was wearing dark blue wool trousers and white stripped socks. Woody was wearing tan leather shoes. His jean was purple.

دیروز به مراسم عروسی دوستم رفتم. دوستانم جان،تام،مایکل و وودی به مراسم دعوت شده بودند. جان پیراهن کتانی زرد روشن و یک کروات ابریشمی با راه راه های تارنجی و سفید پوشیده بود. وودی کفشهای چرمی قهوه ای رنگ پوشیده بود. شلوار جینش ارغوانی رنگ بود.

Questions:

1-What was John's shirt made of?
2-What were Tom's trousers made of?
3-What were woody's shoes made of?
4-What was the colour of woody's jean?

1- جنس پیراهن جان چی بود؟
2-جنس شلوار تام چی بود؟
3-جنس کفشهای وودی چی بود؟
4- شلوار وودی چه رنگی بود؟

شما نیز می توانید چند سئوال دیگر به همین شکل با توجه به متن فوق بسازید.

13 November 2024 | 02:07

How much , how many

how many
به معنای تعداد زیادی، برای اسامی قابل شمارش استفاده می شود.
how much
به معنای مقدار زیادی، برای اسامی غیر قابل شمارش استفاده می شود.
به جملات زیر توجه کنید:
1-How many chairs are there in the hall?
2-How much water is there in the pitcher?

نکته: وقتی که کلمه many یا much را قبل از حروف تعریف ( a, an, the ) یا ضمیر اشاره (that , this) یا صفات مالکی (my , your) یا ضمائر مفعولی (him , them) می آوریم ، احتیاج به of می باشد.
3-How much of this book is prose and how much is poetry?
4-How many of us were there in the early days?

12 November 2024 | 02:22

Hotel reservation via email
Subject: Reservation

We like to make a reservation in your hotel.
We will need 2 single rooms and 1 double room. Checking in on 10th February 2017 and checking out on 23rd February 2017 or any available date within the first week of March or April.
Could you please advise me of your available dates, cost per night and the type of credit card you accept for the payment?
Looking forward to your reply.

We wish you a “HAPPY NEW YEAR”
Best Regards
Yousef Javadi

رزرو هتل از طریق ایمیل
رزرواسیون

تمایل داریم که در هتل شما رزرواسیونی داشته باشیم. ما نیاز به دو اتاق کوچک و یک اتاق ( با تخت بزرگ دو نفره) داریم. ورودمان در تاریخ 10 ام فوریه 2017 و خروج مان در تاریخ 23 فوریه 2017 یا هر تاریخ موجود دیگری در اولین هفته مارس یا آوریل خواهد بود. ممکنه بنده از تاریخ های موجود ، هزینه هر شب اقامت و نوع کارت اعتباری که شما برای پرداخت می پذیرید مطلع شوم؟ منتظر پاسخ شما هستم.

آرزوی سالی جدید خوشی را برای شما داریم.
با کمال احترام
یوسف جوادی

11 November 2024 | 05:32

Mother: My darling! I'm busy, could you cook an Omelette for breakfast?
Daughter: Yes, I'd like to cook Mum.
Mother: Thanks, my dear, your brother is eating out today with his friend so, just me, dad and you.
Daughter: Ok. Oh Mum, there's not enough oil here.
Mother: Don't worry, there is a new one in the cupboard. Don’t forget to add spices.
Daughter: Certainly, I'd like spicy food.

ترجمه:
مادر: عزیزم! سرم شلوغه، ممکنه یک املت برای صبحانه امروز بپزی؟
دختر: بله ، من دوست دارم آشپزی کنم مامان.
مادر: ممنون عزیزم. برادرت امروز با دوستش بیرون غذا می خوره بنابراین من هستم و پدرت و شما.
دختر: بسیار خوب. اوه مامان ، روغن به اندازه کافی اینجا نیست.
مادر: نگران نباش، یک روغن جدید داخل گنجه هست. فراموش نکنی ادویه هم به املت اضافه کنی.
دختر: حتما ، من غذای ادویه دار رو دوست دارم.

10 November 2024 | 02:11

The Ahmadi's house
Mr Ahmadi own a nice two-story house. He lives on the ground floor. His daughter and son-in-law with their two kids live on the second floor. After entering the front yard, there are some stairs to get to the house. There are two large bedrooms and a living room on the first floor. There are a large bathroom and a medium kitchen.
In the kitchen, you see two rows of cabinets, a stove and a place for a dishwasher. There is a fridge in the corner of the kitchen near the cupboard. There is a dining table in the living room on one side and a sofa at the other side. The second floor is like the first floor.

خانه آقای احمدی
آقای احمدی دارای یک خانه دو طبقه زیبایی است. او در طبقه همکف زندگی می کند. دخترش به همراه داماد و دو تا بچه هایشان در طبقه دوم زندگی می کنند. بعد از وارد شدن به صحن حیاط چند تا پله برای ورود به خانه هست. دو اتاق خواب بزرگ و یک اتاق پذیرایی در طبقه همکف وجود دارد. یک حمام بزرگ و آشپزخانه متوسطی نیز در این طبقه هست. در آشپزخانه ، شما دو ردیف کابینت ، یک اجاق گاز ، و محلی رو برای یک ظرفشویی می بینید. یک یخچال نیز در گوشه آشپزخانه نزدیک گنجه وجود دارد. در پذیرایی ، یک طرفش میز ناهار خوری و در طرف دیگر کاناپه هست. طبقه دوم نیز مشابه طبقه اول می باشد.

9 November 2024 | 04:38